نگاه اول
چند سال پيش در مطلبي مي خواندم كه ماهاتير محمد در اوايل نخست وزيري نسبتا طولاني مدتش در حضور جمعي از مسوولان حوزه آموزش و پرورش ، انجمن هاي اوليا و مربيان و تصميم گيران و برنامه ريزان حوزه آموزش نكته اي با اين مضمون بيان كرد. توقع ما از خانواده ها اين است كه زبان و ادبيات مالايايي را كه سراسر عشق و شور است و بسيار بسيار غني به كودكان ما بياموزند و نه تنها بياموزند زندگي كردن با آن را بياموزند. و ما شهرونداني داشته باشيم كه اشعار شعرا، داستان هاي نويسندگان، متون ادبي و افسانه هاي مالايايي را بخوانند و با آن زندگي كنند. اما توقع ما از سيستم آموزش رسمي اين است كه دانش آموزان امروز و پژوهش گران و معلمان و سازندگان فرداي كشور ما را به زبان و علم روز آشنا كنند. ما مي خواهيم كه شهرونداني داشته باشيم كه با زبان مالايايي زندگي عاشقانه كنند و با زبان انگليسي زندگي عالمانه داشته باشند.
نگاه دوم
بررسي وضعيت مالزي در فرايند توليد، مصرف و اشاعه دانش علمي در سطح جهان و در مقايسه با كشورهاي نسبتا همتا نشان مي دهد كه كشور مالزي پيشرفت هاي شگرفي در حوزه دانش جهاني دارد. دانشگاه هاي معتبر، نسبت دانشجويان سطوح عالي، مراكز تحقيقاتي و آموزشي، مصرف سرانه اطلاعات، توليد اطلاعات، ارتباط با سازمان ها و مراكز علمي و آموزشي جهان، زيرساخت هاي اطلاعاتي، بنيان هاي فناوري، برنامه هاي توسعه همگن و فراگير، برنامه هاي پژوهشي پيشرفته و كاربردي ، درآمد سرانه ملي، توليد ناخالص ملي، رفاه نسبي عمومي، امنيت ، آزادي و .... همه و همه نشان از كشوري در حال پيشرفت و مدرن را دارد. با شاخص هاي مثبت بسيار زياد و شاخص هاي منفي بسيار كم.
نگاه سوم
دانش آموزان ايراني از سال هاي اول دوره راهنمايي شروع به آموزش زبان خارجي مي كنند. انگليسي به عنوان يك زبان خارجي و عربي به عنوان زبان ديگر آموزش داده مي شود. ارزشيابي ها حاكي از سطح كيفي و عمق بسيار كم سواد زباني دانش آموزان ايراني است. يك سوال اساسي وجود دارد و آن اين كه آيا زبان عربي زبان روز علمي و ارتباطي دنيا است. آيا نمي توان زمان بيش تري را براي آموزش صحيح و علمي زبان روز و علمي دنيا صرف كنيم و توقع يادگيري زبان عربي را ه عنوان زبان ديني از خانواده ها داشته باشيم. از سويي ديگر ارزشيابي ها به نظر نمي رسد نشانه هاي مثبتي از پيشرفت در زبان عربي ميان دانش آموزان داشته باشد. وجود تعدا بي شماري مراكز آموزشي زبان انگليسي با متدها و روش هاي متفاوت حاكي از چيست؟ اين موضوع مي توان يك تيغ دولبه باشد سواد كم زباني و نياز زياد براي ارتباط از طريق زبان علمي و ارتباطي دنيا.
نگاه چهارم
چه بايد كرد؟ كي و از كجا بايد شروع كرد؟ بينديشيم و با هم انديشي طرحي نو دراندازيم. نظرات انتقادي خود را براي ارايه در بستر انتقادي جامعه در نگاه چهارم اعلام كنيد
چند سال پيش در مطلبي مي خواندم كه ماهاتير محمد در اوايل نخست وزيري نسبتا طولاني مدتش در حضور جمعي از مسوولان حوزه آموزش و پرورش ، انجمن هاي اوليا و مربيان و تصميم گيران و برنامه ريزان حوزه آموزش نكته اي با اين مضمون بيان كرد. توقع ما از خانواده ها اين است كه زبان و ادبيات مالايايي را كه سراسر عشق و شور است و بسيار بسيار غني به كودكان ما بياموزند و نه تنها بياموزند زندگي كردن با آن را بياموزند. و ما شهرونداني داشته باشيم كه اشعار شعرا، داستان هاي نويسندگان، متون ادبي و افسانه هاي مالايايي را بخوانند و با آن زندگي كنند. اما توقع ما از سيستم آموزش رسمي اين است كه دانش آموزان امروز و پژوهش گران و معلمان و سازندگان فرداي كشور ما را به زبان و علم روز آشنا كنند. ما مي خواهيم كه شهرونداني داشته باشيم كه با زبان مالايايي زندگي عاشقانه كنند و با زبان انگليسي زندگي عالمانه داشته باشند.
نگاه دوم
بررسي وضعيت مالزي در فرايند توليد، مصرف و اشاعه دانش علمي در سطح جهان و در مقايسه با كشورهاي نسبتا همتا نشان مي دهد كه كشور مالزي پيشرفت هاي شگرفي در حوزه دانش جهاني دارد. دانشگاه هاي معتبر، نسبت دانشجويان سطوح عالي، مراكز تحقيقاتي و آموزشي، مصرف سرانه اطلاعات، توليد اطلاعات، ارتباط با سازمان ها و مراكز علمي و آموزشي جهان، زيرساخت هاي اطلاعاتي، بنيان هاي فناوري، برنامه هاي توسعه همگن و فراگير، برنامه هاي پژوهشي پيشرفته و كاربردي ، درآمد سرانه ملي، توليد ناخالص ملي، رفاه نسبي عمومي، امنيت ، آزادي و .... همه و همه نشان از كشوري در حال پيشرفت و مدرن را دارد. با شاخص هاي مثبت بسيار زياد و شاخص هاي منفي بسيار كم.
نگاه سوم
دانش آموزان ايراني از سال هاي اول دوره راهنمايي شروع به آموزش زبان خارجي مي كنند. انگليسي به عنوان يك زبان خارجي و عربي به عنوان زبان ديگر آموزش داده مي شود. ارزشيابي ها حاكي از سطح كيفي و عمق بسيار كم سواد زباني دانش آموزان ايراني است. يك سوال اساسي وجود دارد و آن اين كه آيا زبان عربي زبان روز علمي و ارتباطي دنيا است. آيا نمي توان زمان بيش تري را براي آموزش صحيح و علمي زبان روز و علمي دنيا صرف كنيم و توقع يادگيري زبان عربي را ه عنوان زبان ديني از خانواده ها داشته باشيم. از سويي ديگر ارزشيابي ها به نظر نمي رسد نشانه هاي مثبتي از پيشرفت در زبان عربي ميان دانش آموزان داشته باشد. وجود تعدا بي شماري مراكز آموزشي زبان انگليسي با متدها و روش هاي متفاوت حاكي از چيست؟ اين موضوع مي توان يك تيغ دولبه باشد سواد كم زباني و نياز زياد براي ارتباط از طريق زبان علمي و ارتباطي دنيا.
نگاه چهارم
چه بايد كرد؟ كي و از كجا بايد شروع كرد؟ بينديشيم و با هم انديشي طرحي نو دراندازيم. نظرات انتقادي خود را براي ارايه در بستر انتقادي جامعه در نگاه چهارم اعلام كنيد