قبل از شروع مسابقات جام جهاني علي كريمي و نه تنها او بلكه بسياري از مربيان كوچك و بزرگ از جمله حشمت الله مهاجراني و بازيكنان و علاقه مندان فوتبال به اين يقين رسيده بودند كه برانكو مربي كوچكي براي تيم ايران و شرايط بزرگ و ويژه جام جهاني است. روزنامه ها نقد نوشتند. مفسران حرف ها گفتند. كارشناسان كارشناسي ها كردند. اما هم چنان در بر همان پاشنه مي چرخيد كه بايد مي چرخيد. دقت كنيد گفتن بايد مي چرخيد نه مي چرخيد . اصول علمي در ورزش هاي حرفه اي اصولي نسبتا ثابت شده و پذيرفته شده است. مسايلي چون تغذيه ورزشكاران، مسايل روحي و رواني، تمرينات سيستماتيك، بازيهاي تداركاتي، فهم و دانش مربيان، مسايل آْمادگي جسمي و سني بازيكنان، تاكتيك ها و روش پياده سازي آن ها و .... از جمله مسايلي است كه نه تنها از آن ها در متون علمي ورزشي به عنوان مسايل بنيادين بحث و گفت و گو شده بلكه در تمام تيم هاي ورزشي رعايت و پياده سازي شده و يا در حال كار است. اين امر بسيار بديهي است كه براي موفقيت در ورزش حرفه اي بايستي حرفه اي عمل كرد. علمي نگاه كرد. و برنامه عمل و هدف مشخص داشت. در كشور چين از ده ها سال قبل براي مسابقات قهرماني سرمايه گذاري كلان اقتصادي، علمي، زيربنايي، ژنتيكي، و اصولي شده است . در همايش ورزشي در سطوح بين المللي كشور چين، آمريكا، روسيه و ... در حال درو كردن مدال هاي رنگارنگ هستند. در كشور خودمان بررسي وضعيت رشته واليبال بسيار بسيار عبرت آموز است. يك برنامه ريزي نسبتا خوب، آينده نگرانه با استفاده از دانش روز جهان و مديريت مناسب، تجربه مربيان سطح بالاي جهاني كشور ايران را از رده هاي بسيار پايين آسيا به رده هاي بالاي جهاني رساند. ( البته به نظر مي رسد چون همه چيزمان به همه چيزمان بايد بيايد و رشته واليبال هم در اين وسط زيادي خودش را اين چند ساله لوس كرده و رشد بي قواره مثبت داشته بايد به عقب برگردد) اما چرا باختيم و يا اصلا اصل اين سوال درست است يا بايستي جور ديگري اين سوال را طرح كرد. آيا ما از قبل فارغ از نتيجه نباخته بوديم. برسي هاي علمي، بدون پيش داوري، صادقانه و با پرهيز از سياسي كاري هاي مرسوم مي تواند جوابگوي سوال ما باشد. در اين راستا پاسخ گويي به سوالات زير مي تواند راهگشا باشد.
1 . برنامه عمل و سياست هاي كلان ورزش كشور در حوزه فوتبال چيست؟ آيا طراحي شده است؟ اگر بله توسط چه كساني و با چه رويكردي؟ اگر خير چرا؟
2. استراتژي ورزشي ما در دانش افزايي مربيان و بازيكنان و مسلح كردن آن ها به دانش روز جهاني چيست؟
3. اصول حاكم بر استخدام مربيان خارجي و داخلي در سطوح ملي چيست؟
4. تعيين سطوح روابط ورزشي كشور در سطح ملي، منطقه اي و بين المللي بر عهده چه نهادي است؟ اصول آن چيست؟ تا چه ميزان تابع زد و بندهاي سياسي است؟
5. تعين و انتخاب بازيكنان چه ملاك هايي دارد؟
6. افق برنامه عمل ما در رشته فوتبال كجا است؟ ( به كجا مي خواهيم برسيم)
علاوه بر اين موارد يك تيم حقيقت ياب بايستي در صدد يافتن پاسخ هايي قانع كننده براي افكار عمومي – البته اگر براي آن ارزشي قايل باشيم- در خصوص موارد زير باشد.
آيا بازيكنان تيم ملي واقعا با نگرش ملي انتخاب شده اند.
آيا مربيان تيم با نگرش ملي انتخاب شده اند؟
آيا با صرف همين ميزان هزينه در سطح مربيان صاحب نام خارجي و داخلي نمي توان گزينه هاي بهتري براي تيم انتخاب كرد.
نقش شاهرخي و فركي در تيم چيست؟ چه تاثيري در روند تكامل تيم ملي داشته يا دارند؟
آيا براي انتخاب مربيان داخلي گزينه هاي مناسب تري وجود ندارد؟
دلايل به كارگيري بازيكنان سن گذشته و بي بازده در تيم چيست؟ بازيكناني نظير دايي، نصرتي، ميرزاپور، گل محمدي و ...
چه ميزان آزمون و خطا نياز است تا به اين درك برسيم كه وجود بعضي ازبازيكنان در تيم جز اتلاف انرژي و وقت و ضربه زدن به تيم نيست؟
آيا بعد از دهها بازي ملي و اثبات ضعف شديد دروازه بان تيم ملي در همه شاخص هاي لازم از جمله شروع مجدد، بازي سازي، جاگيري، تصميم گيري به موقع ، واكنش هاي سريع ، تسلط بر محوطه، زمين نخوردن و ... به اين نتيجه نرسده ايم كه اشتباه مي كنيم.
آيا دروازه بان هاي ديگري در كشور وجود ندارند كه شرايط حداقلي لازم براي فرصت دادن به آن ها براي حضور در تيم را داشته باشند.
آيا بازدهي نامناسب بعضي از بازيكنان صاحب نام و بي بازده ما را به فكر پيدا كردن بديل هاي مناسب بجاي آن ها نمي اندازد.
آيا علم به وجود اشكال در سيستم دفاعي در چند سال گذشته نبايستي باعث تصميم گيري مناسب ما براي رفع اين مشكل باشد؟
آيا به نظر نمي رسد بعضي از بازيكنان قبل از آن كه توان فني بازي داشته باشند منتخب بوده اند؟
مديريت مربيان چه مفهومي دارد؟ كي و كجا بايستي تعويض كرد؟ چه كساني را ؟
تقابل سياست هاي ورزشي ايران با استانداردهاي جهاني از جمله در مديريت فدارسيون ها و ... به چه مفهومي است؟
دعواهاي سياسي و ضد ورزشي نهادهاي مسوول از كجا نشات مي گيرد؟
آيا انگيزه هاي كافي براي تيم ملي وجود دارد كه بتواند حداقل نقش خود را ايفا كند؟
تاثير تنش هاي ايجاد شده سياسي در ابعاد جهاني و نگاه ديگران به ما بر ميزان تسلط روحي و رواني بازيكنان چه ميزان است؟
آيا جو اردوي تيم مناسب بوده است؟
آيا و ...آيا. ...
هزاران آياي ديگر.
به نظر مي رسد. ما در بازي مكزيك نباختيم . ما قبلا به خودمان باخته بودم. كاش لااقل يكبار به خودمان بيايم و قبل از اين كه بخواهيم پرچم مقدس سه رنگمان را برافراشته ببينيم براي آن احترام قايل باشيم. براي خودمان ارزش قايل باشيم. از اشتباهاتمان يكبار براي هميشه درس عبرت بگيريم . جام جهاني محلي براي كسب تجربه تيم ما نيست. محلي براي ارايه تجربيات ما است.
1 . برنامه عمل و سياست هاي كلان ورزش كشور در حوزه فوتبال چيست؟ آيا طراحي شده است؟ اگر بله توسط چه كساني و با چه رويكردي؟ اگر خير چرا؟
2. استراتژي ورزشي ما در دانش افزايي مربيان و بازيكنان و مسلح كردن آن ها به دانش روز جهاني چيست؟
3. اصول حاكم بر استخدام مربيان خارجي و داخلي در سطوح ملي چيست؟
4. تعيين سطوح روابط ورزشي كشور در سطح ملي، منطقه اي و بين المللي بر عهده چه نهادي است؟ اصول آن چيست؟ تا چه ميزان تابع زد و بندهاي سياسي است؟
5. تعين و انتخاب بازيكنان چه ملاك هايي دارد؟
6. افق برنامه عمل ما در رشته فوتبال كجا است؟ ( به كجا مي خواهيم برسيم)
علاوه بر اين موارد يك تيم حقيقت ياب بايستي در صدد يافتن پاسخ هايي قانع كننده براي افكار عمومي – البته اگر براي آن ارزشي قايل باشيم- در خصوص موارد زير باشد.
آيا بازيكنان تيم ملي واقعا با نگرش ملي انتخاب شده اند.
آيا مربيان تيم با نگرش ملي انتخاب شده اند؟
آيا با صرف همين ميزان هزينه در سطح مربيان صاحب نام خارجي و داخلي نمي توان گزينه هاي بهتري براي تيم انتخاب كرد.
نقش شاهرخي و فركي در تيم چيست؟ چه تاثيري در روند تكامل تيم ملي داشته يا دارند؟
آيا براي انتخاب مربيان داخلي گزينه هاي مناسب تري وجود ندارد؟
دلايل به كارگيري بازيكنان سن گذشته و بي بازده در تيم چيست؟ بازيكناني نظير دايي، نصرتي، ميرزاپور، گل محمدي و ...
چه ميزان آزمون و خطا نياز است تا به اين درك برسيم كه وجود بعضي ازبازيكنان در تيم جز اتلاف انرژي و وقت و ضربه زدن به تيم نيست؟
آيا بعد از دهها بازي ملي و اثبات ضعف شديد دروازه بان تيم ملي در همه شاخص هاي لازم از جمله شروع مجدد، بازي سازي، جاگيري، تصميم گيري به موقع ، واكنش هاي سريع ، تسلط بر محوطه، زمين نخوردن و ... به اين نتيجه نرسده ايم كه اشتباه مي كنيم.
آيا دروازه بان هاي ديگري در كشور وجود ندارند كه شرايط حداقلي لازم براي فرصت دادن به آن ها براي حضور در تيم را داشته باشند.
آيا بازدهي نامناسب بعضي از بازيكنان صاحب نام و بي بازده ما را به فكر پيدا كردن بديل هاي مناسب بجاي آن ها نمي اندازد.
آيا علم به وجود اشكال در سيستم دفاعي در چند سال گذشته نبايستي باعث تصميم گيري مناسب ما براي رفع اين مشكل باشد؟
آيا به نظر نمي رسد بعضي از بازيكنان قبل از آن كه توان فني بازي داشته باشند منتخب بوده اند؟
مديريت مربيان چه مفهومي دارد؟ كي و كجا بايستي تعويض كرد؟ چه كساني را ؟
تقابل سياست هاي ورزشي ايران با استانداردهاي جهاني از جمله در مديريت فدارسيون ها و ... به چه مفهومي است؟
دعواهاي سياسي و ضد ورزشي نهادهاي مسوول از كجا نشات مي گيرد؟
آيا انگيزه هاي كافي براي تيم ملي وجود دارد كه بتواند حداقل نقش خود را ايفا كند؟
تاثير تنش هاي ايجاد شده سياسي در ابعاد جهاني و نگاه ديگران به ما بر ميزان تسلط روحي و رواني بازيكنان چه ميزان است؟
آيا جو اردوي تيم مناسب بوده است؟
آيا و ...آيا. ...
هزاران آياي ديگر.
به نظر مي رسد. ما در بازي مكزيك نباختيم . ما قبلا به خودمان باخته بودم. كاش لااقل يكبار به خودمان بيايم و قبل از اين كه بخواهيم پرچم مقدس سه رنگمان را برافراشته ببينيم براي آن احترام قايل باشيم. براي خودمان ارزش قايل باشيم. از اشتباهاتمان يكبار براي هميشه درس عبرت بگيريم . جام جهاني محلي براي كسب تجربه تيم ما نيست. محلي براي ارايه تجربيات ما است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر