اشتغال و آموزش، دو روي يك سكه:
آيا آموزشهاي علمی_ کاربردی ميتوانند اين رابطه را كامل كنند؟
برخلاف آن چه به نظر ميرسد مساله بيكاري حتي در كشورهاي پيشرفته نيز حل نشده است. مشكل بيكاري و مديريت اشتغال يكي از مهمترين دغدغههاي مديريتي در تمامي كشورها است. اين مساله عاملي در جهت طراحي الگوهاي اشتغال در تمامي كشورها و سازمانها است. رابطه ميان اشتغال و آموزش ازجمله مباحث مهمي است كه همگرايي ميان تربيت و آموزش نيروي انساني و مباحث بازار كار و كارآفريني را با توجه به شرايط محلي، منطقهاي، بينالمللي، شرايط اقتصادي، سياسي، برنامهريزيهاي کلان توسعه و ... بازتعريف ميكند. بيكاري حدوداً 14 درصدی در کشور، جمعيت جوان، نيروي انساني آماده كار(عرضه)، بسته بودن مجراهاي پذيرش نيروي كار(محدوديت تقاضا)، رشد آموزشهاي عالي كلاسيك در دهههاي اخير، ورود نيروي جوان تحصيلكرده و آماده به بازار بيش از اندازه توان واقعي بازار، رشد آموزشهاي علمي_كاربردي و فني و حرفهاي، تفاوت معنادار خروجيهاي نظام آموزش عالي و نيازهاي بازار كار، نظام آموزشي مبتني بر تئوري و تاكيد كمتر بر جنبههاي عملي، ارتباط بسيار اندك ميان بخش آموزش و توليد، عدم بهرهگيري از نتايج يافتههاي پژوهشي، پژوهشگريزي در نظام آموزشي، تورم و تاثير آن بر اشتغال، تكنولوژيهاي نوين، مديريت، نقش دولت در مساله اشتغال و ... از جمله مباحثي است كه ميبايستي با رويكردي جامع و برنامهريزي كلان در درازمدت براي آن چارهاي انديشيد. يكي از راهكارهاي در پيش گرفته شده در سالهاي اخير آموزشهاي علمي_كاربردي است كه رشد و گسترش كمي نسبتا خوبي داشته است. بررسي توانمنديها، راهكارها، اهداف و برنامههاي اين حوزه ميتواند پاسخگوي اين سوال اساسي باشد كه آيا آموزشهاي علمي كاربردي ميتواند در حل معضل اشتغال گامي ويژه به پيش بردارد؟ برنامه و اهداف كلان نظام جامع علمي_كاربردي براي حل اين مساله چيست؟ اين مقدمه براي بحث و بررسي اين رابطه با نگاه به برنامههاي آموزشهاي علمي_كاربردي اجرا شده در كشور و وضعيت اشتغال و بيكاري است. منتظر نظرات شما هستم .
شنبه، تیر ۰۴، ۱۳۸۴
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر