چهارشنبه، آبان ۱۷، ۱۳۸۵

عادت مشابه سازمان های ناکارآمد یا نظام اداری ما چه می خواهد؟

15 عادت مشابه سازمان های ناکارآمد یا نظام اداری ما چه می خواهد؟


بعد از تغييرات كوچك و بزرگ سياسي در كشورهايي مثل كشور ما به لحظه هايي مي رسيم كه سوالات اساسي در خصوص چيستي و چرايي سازمان برايمان ايجاد مي شود. بسياري از سازمان ها به ظاهر سرپا ديده مي شوند. اما نه تنها عملا پيشرفتي در جريان كار سازمان مشاهده نمي شود بلكه فشارهاي روحي، اقتصادي و اداري بسياري بر دوش عناصر سازمان مشاهده مي شود. ارتباطات در اين سازمان ها غالبا دچار مشكلات عديده اي است. ماهيت بسياري از سازمان ها اساسا زير سوال مي رود. سازمان هايي جديد بدون آينده نگري و تهيه زير ساخت هاي لازم به وجود مي آيند و سازمان هاي بسياري نابود مي شوند بي آن كه به اين پرسش كه " فعاليت هاي اين سازمان چگونه و توسط چه سازماني پي گيري خواهد شد؟ آيا اساسا وجود چنين سازماني از ابتدا خارج از قاعده نيازسنجي تشكيل شده است؟ آيا فعاليت هاي آن بخشي از نياز هاي جامعه نيست؟و ..." پاسخي درخور داده شود. سازمان هايي نيز بدون برنامه ريزي و تحقيق ادغام مي شوند. يا بخشي از فعاليت ها جا به جا مي شوند. نفس اين تغييرات الزاما مي تواند منفي نباشد. اما پرسش مهم اين است چرا سازمان ها ما هيچ گاه در پس هيچ تغييري روندي مثبت را طي نمي كنند. وجوه مشترك سازمان هاي ما چيست؟ كه دردهاي اكثر آن ها تا اين حد به هم ديگر شبيه است. آيا سيستم مديريتي در نظام اداري ما و در راس سازمان ها داراي بيماري خاصي نيست. ذيلا به " حداقل "‌14 عادت مشابه سازمان هاي ناكارآمد اشاره مي شود. 7 عادت قرمز برگرفته از نوشته اي است با عنوان 7 عادت مشابه شركت هاي ناكارآمد نوشته ديويد لنارد ترجمه توفيق وحيدي آذر در نشريه مديريت شماره 112-111 كه با تلخيص و تغيير آورده شده است. عادات آبي از اينجانب مي باشد.

سازمان های "بله قربان" يا هر چه شما بفرماييد.
مديران در اين سازمان ها جز به كلمه بله قربان عادت نكرده اند. مفهوم كار كارشناسي "هر چه شما بفرماييد" است.
سازمان هایی که به جای "ماهیت به ظاهر" می اندیشند
براي يك تصميم گيري مهم يك دقيقه وقت صرف مي شود و براي تدارك يك نامه، گزارش يا سخنراني هفته ها بحث مي شود. تصميم گيري در خصوص رنگ ميز، اندازه سالن، يا نحوه سفارش يك دسته گل و محل قرارگيري آن و نور ... بسيار حياتي تر از طراحي استراتژي هاي سازمان است.
سازمان هایی که مدیران آن خود را در نقش "معلم ادبیات" جای می کنند
فارغ از محتواي گزارش تصحيح ديكته و خط كشيدن زير عبارات و جملات با اين هدف كه اشتباهات انشايي را به نمايش بگذارد مهم تر است. مهم نيست چه كار كرده ايد مهم اين است كه در ابتداي نامه عبارت "احتراما" "با احترام " نوشته شده است.
سازمان هایی که شعار می دهند "من گروه های کاری بزرگ" را دوست دارم يا به نظر همه احترام مي گذارم.
براي نحوه توزيع يا سرو چاي يك جلسه با حضور همه پرسنل سازمان تشكيل خواهد شد.
سازمان هایی که می گویند همه چیز باید به "نفع من" باشد
آيا تصميم اتخاذ شده باعث سودي مادي يا اداري براي من خواهد شد. در صورتيكه جواب بله باشد اين تصميم در راستاي منافع سازمان است. مهم اين است كه "من" بتوانم با آن براي خود اعتباري بيش تر كسب كنم. مثلا پست بالاتر در آينده يا خوش خدمتي با مافوق.
سازمان هایی با دیدگاه "من یک مهندس هستم"
نه تنها نتيجه اطلاعات و گزارش ها را مي خواهم بلكه تمام داده هايي كه منجر به چنين تصميمي شده است را براي من بياوريد. به جاي يك صفحه براي تصميم گيري هزاران صفحه براي تصميم گيري.
سازمان هایی که می گویند "هیچ کس به ما چیزی نگوید"
هيچ كس به اندازه من در راه تعالي سازماني تلاش نمي كند و صلاح ملك خويش خسروان دانند. هر گونه دخالتي فضولي توسط عده اي نادان است.
سازمان هایی که به جای "تغییرات از بالا به پایین" برای تغییر فشار می آورند
اشكال از نظام برنامه ريزي و خطا در تعيين صحيح استراتژي ها است. اما براي پاسخ به اين سوال كه چرا سازمان كاميابي موثري در رسيدن به اهداف خود ندارد بايد از تغيير نگهبان درب سازمان تا مديريت هاي رده هاي مياني شروع كرد.
سازمان هایی که به جای "تمرکز بر برنامه ها به تغییر مدیران غیر وابسته" فکر می کنند
آيا نيروهاي موجود توان اجراي برنامه ها را دارند. روند اجراي برنامه چيست؟ در صورت اشكال در برنامه بايد كساني تغيير يابند كه همراه با مدير ارشد به جاي نقد برنامه به نقد افراد نمي پردازند.
سازمان هایی که به جای "استراتژی، اهداف ، خط مشی ها و برنامه های کلان کاری سازمان به کلیات می پردازند و هیچ گاه برنامه های آن ها عملیاتی" نمی شود
به جاي استراتژي و اين كه بايد سازمان در افقي خاص به چه نتايجي برسد در سخنراني هاي هر ساعته از ما مي خواهيم... و ما ... استفاده مي گردد. شعار به جاي استراتژي
سازمان هایی که به جای "گزارش عملکرد جزوه های رنگی صحافی شده" حاوی تکرار شعارهای انتخاباتی تحویل می دهند
مهم نيست چه كار مي كنيم و كرده ايم مهم اين است كه زرق و برق گزارش صحافي شده چشم مديران مافوق را بگيرد.
سازمان هایی که "مدیران ارشد همیشه کارتابلی پر از کارهای انجام نشده به جای کارهای برنامه ریزی شده هر روزه برای بردن به خانه" دارند
آن قدر سرم شلوغ است كه نمي توانم به كارهاي سازمان برسم.!!! به همين دليل كارها را به منزل مي برم تا در منزل به جاي رسيدگي به امور خانواده به امور سازمان برسم.
سازمان هایی که به جای "جلسات کاری تخصصی در سطوح کارشناسی جلسات سطوح بالای مدیریتی برای تعریف از خود" تشکیل می دهند.
نيازي به تصميم كارشناسان نيست. بگوييد اين كار را بكنند.... فرياد احسنت ... احسنت .. چه تصميم قاطعي از سوي معاونان و مشاوران..
سازمان هایی که مدام "اشکالات کار خود را به گذشته نسبت" می دهند.
قربان سيستم درست كار نمي كند... لعنتي ها ... تمام مدت خوردند و خوابيدند و اين سيستم معيوب و بيمار براي ما ارثيه گذاشته اند... همه اين اتفاقات تقصير آن ها است... از دست ما هم كاري بر نمي آيد.
سازمان هايي كه به جاي "فكر به فردا و زندگي در امروز به امروز فكر و در گذشته زندگي" مي كنند.
ما چه بوده ايم. چه كرده ايم. به جاي چه كار خواهيم كرد و به كجا خواهيم رسيد در گزارش ها و اعلام برنامه هاي سازمان بيداد مي كند.

هیچ نظری موجود نیست: